چرا عاقل کند کاری ... ؟


در جائی خواندم که قرار است در روز ۱۸ تیرماه تظاهراتی با شرکت مسؤولان سابق و برخی نمایندگان فعلی پارلمان در ایتالیا و در حمایت از دانشجویان برگزار شود. می دانید اگر این تظاهرات در آنجا برگزار شود چه کسانی میداندار خواهند بود و چه حرفهائی خواهند زد؟ می دانید چند نفر آدم علاف و بیکاره پیدا می شوند که بروند و اراجیفی را علیه مملکت سر هم کنند و متأسفانه همان اراجیف بر صفحه خبر تمام خبرگزاریها نقش خواهد بست و ...

آسان نیست که کسی بیاید و از تو بپرسد در مملکت تو چه خبر است؟ و تو مجبور باشی با هزار بدبختی حالی طرف کنی که بابا نصف بیشتر این حرفها چرند است. می دانم که برخی وقتی این را می خوانند مرا به صد اتهام متهم می کنند ولی باور کنید وقتی که اون آقا لب و دهن خودش را دوخت و فیلمی در آورد که بله شاعر معترض کرد بوده و شکنجه شده و الخ تا بتواند پس از چندین بار مردود شدن تقاضایش بالاخره پناهندگی بگیرد، بیشتر ایرانیهای مقیم اینجا (از پناهنده و غیر پناهنده) چقدر خجالت کشیدند و چقدر از دست او ناراحت شدند. حتی یکی از دوستانش دلایل وجود آثار زخم و جراحت روی بدنش را  توضیح می داد که شنیدنی بود (و البته بنده قصد تکرار آن را ندارم چون اولاً تکرارش فایده ای ندارد و ثانیاً به هر حال اطلاعات شخصی اون آقاست). با این حال نمایش آقا روی آنتن تلویزیونهای دنیا رفت، توی صفحات روزنامه های معروف و معتبر چاپ شد، و از همه جالبتر بعضی سایتهای داخلی هم که دست آدمهای تحصیلکرده و اصلاح طلب است عیناً مطالب را بدون آنکه تحقیقی در مورد قضیه بکنند منتشر کردند. راستی چرا؟

چرا حکومت ما باید طوری رفتار کند که به این سادگی گزک بیفتد دست یک عده آدمی که به جز منافع زودگذرشان در خارج کشور دنبال چیز دیگری نیستند و اصولاً چون حرف منطقی ای ندارند فقط در این فرصتها سر و کله شان پیدا شود و گند بزنند به هر چه که هست. چرا باید طوری به دانشجویان حمله بشود که بعد از چهار سال هنوز هم نتوانیم آن را ماستمالی کنیم. ماستمالی که هیچ، تازه طوری فضا را تنگ کنیم که به بهانه هر اعتراض دانشجو، یک مشت بیکاره آشوب طلب از یک طرف و یک مشت جانی فرصت طلب از سوی دیگر پیدا شوند و مملکت را بهم بریزند؟ آنوقت کار به آنجا برسد که مجبور شویم پلیس و بگیر و بببند راه بیندازیم که اثر منفی اش در سطح جهان از اصل آشوب کمتر نیست. بعد هم در یک کشور دیگر تظاهرات راه بیندازند که بله ببینید چون در ایران نمی توان اعتراض کرد و حرف زد ما مجبوریم اینجا حرفمان را بزنیم که این باز هم یک دست انداز دیگر می شود که عبور از آن هزینه دیگری است برای مملکت.

راستی کسی محاسبه کرده است که ما تا به حال چقدر هزینه سیاستهای نسنجیده و تصمیمهای آنی و باری به هر جهت را داده ایم؟ چرا سیاستمداران ما حاضر نیستند اندکی از هیمنه قدرت خود بکاهند، اندکی سازش (حداقل در داخل خودمان) داشته باشند و این همه منابع مملکت را صرف پاک کردن عواقب خود بزرگ بینی و عدم تمایل در کاهش قدرت نکنند؟

براستی چرا؟
نظرات 3 + ارسال نظر
صادق چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:51 ب.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

سلام . نوع نگاه شما برایم دلچسب بود. امیدوارم که منافع ملی در مطالبات و خواسته هایمان اولویت نخست باشد.
برایتان ارزوی موفقیت دارم.با احترام

ترنج چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:37 ب.ظ http://toranj.blogsky.com/

مطلبت رو خوندم . حالا میام نظر مینویسم

آتون چهارشنبه 18 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:39 ب.ظ http://atoon.blogsky.com

مثل اینکه شما در این مملکت زندگی نمی کنید ؟ ؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد