چه بگویم؟


بیگاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد

همیشه سعی می کنم در مناسبتهائی مثل میلاد یا شهادت پیامبر (ص) وائمه (ع) مطلبی بنویسم. مطلبی که نه، واگویه ای سربسته، آنقدر که عرض ارادتی باشد، هرچند کوتاه هرچند الکن. در مناسبتی اما نه یارای گفتن دارم و نه نوشتن. واقعه آنقدر عظیم است و وسعت اندوه و اسف آنقدر زیاد که شرح ندادنی است و به وصف نیامدنی. علی (ع) چنان بزرگ است که بنده حقیر جسارت قلمفرسائی در آن ساحت را ندارم. بگذار اینگونه باشد، بگذار تا چنان شمع بسوزیم و ذوب شویم در سکوت، بی هیچ ضجه ای، بی هیچ ناله ای. فقط این را بگویم که آرزوی بزرگ آدمیزاده در تمامی تاریخ یک چیز بوده. بشر از شروع حیات تا پایان آن با یک چیز آرام می گیرد و بهشت با یک چیز محقق می شود: عدالت. و طرفه آنکه آدمیزاده تنها بشری را که تجسم عینی عدالت بود اینگونه از دست داد. آری آدمی به دنبال عدالت می گردد و با دست خود فرق عدالت را می شکافد. 

قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله

التماس دعا از همه دوستان در شبهای پربرکت قدر
نظرات 3 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:13 ب.ظ http://gas.persianblog.com

مرسی که لینک دادی کاش ترنج خان هم یه ذره از شما معرفت به ارث برده بود ولی چرا این جا لینک دادی زیر گذر !
اگه وقت کردی یه سری به ما بزن بچه ها شعرای قشنگی می نویسن ضمنا سعی میکنم زیاد تو شعر نو ... نشم!

آقا بهزاد

لینک دادن ربطی به معرفت ندارد. به شما هم که به ادبیات علاقه مندی توصیه می کنم همیشه رعایت ادب را بکنی مخصوصاً در برابر معلمها.

آموزگار گرچه خداوندگار نیست
جز کردگار برتر از آموزگار نیست

روبی‌پیره دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:06 ق.ظ http://roobipire.blogspot.com

آقا التماس دعا داریم

محتاجیم

بهزاد سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:33 ق.ظ

و خاک خاک پذیرنده اشارتی است به .. پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است یه داستان کوچولو تو بلاگم نوشتم حتما بخون

داستانت را خواندم. قشنگ بود. البته بنده دستی در داستان نویسی ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد