بشقاب پرنده ها و ...

دیشب در برنامه بعدازخبر شبکه دو آقای دکتر ملک زاده و دو نفر آقای دکتر دیگر بحث داغی در مورد اشیاء ناشناخته پرنده ای که اخیراً در آسمان ایران ظاهر شده اند راه انداخته بودند. گذشته از آنکه طرز بحث کردن علمی !!! این آقایان و هم جوابیهائی که با هم می کردند نشان بلوغ‌!!! و پیشرفت خارق العاده جامعه علمی کشور بود، داستانهای تخیلی آقای ملک زاده هم بسیار سرگرم کننده می نمود. نظریه فوق مدرن و تاریخی ایشان در مورد ساخته دست بشر بودن بشقاب پرنده ها و برگشت دادن سابقه آن به قدرت اهریمنی آلمان نازی من را یاد آرتور سی کلارک، آیزاک آسیموف و سایر دانشمندان بیسواد غربی انداخت و چقدر دلم سوخت که این خارجیهای عقب مانده از محضر چنین دانشمندان برجسته ای که ما داریم بی بهره اند. طرفه اینکه مجری ننه مرده هم (چون فیزیوتراپی خوانده و اساساً‌ فیزیوتراپی ربطی به نجوم و هوانوردی و فیزیک مدرن و این حرفها ندارد) نتوانست این سؤال ساده را مطرح کند که: آقای دکتر، فاصله تکنولوژی پرواز این اشیاء (بر فرض وجود آنها) با موتور جت به اندازه فاصله تکنولوژی ارابه های رومی و تانک ضد موشک است، آلمان نازی که هنوز موتور جت نداشت و نهایتاً موشکهای کوتاه برد و اندکی میان برد با دقت بسیار پائین می ساخت، به تکنولوژی بمب هسته ای دست نیافته بود و و و، چطور چنین ماشین پیچیده ای ساخته بود؟
بگذریم ، کل بحث دیشب تنها فایده ای که داشت این بود که استعداد نظریه پردازی من را شکوفا کرد. مطابق نظریه من با توجه به بعد مسافت سیاراتی که احتمال حضور حیات هوشمند در آنها هست، و با این فرض که با پیشرفته ترین فناوری هم چند ماهی طول می کشد تا از آنجاها به زمین سفرکرد، این موج مشاهده اشیاء ناشناخته پرنده چیزی جز کاروان کمکهای مردمی ساکنین کرات دیگر به زلزله زدگان بم نیست!!!

تا برنامه بعد...