بازداشت انصار!!!
لعنت بر این زبان سرخ!

باز هم در اینترنت خواندم که سه تن از انصار حزب الله توسط دانشجویان بازداشت شده اند.
 
نمی دانم چرا این حافظه لعنتی بعضی وقتها خیلی خوب کار می کند. خدا رحمت کند علی حاتمی را. در یک اپیزود از هزاردستان، رضا تفنگچی در اثر مستی داشت همه چیز را اقرار می کرد که شعبان استخوانی ( به امر رئیس انجمن مجازات‌ ) وارد صحنه میشود و اوضاع را به هم می ریزد. مفتش دستور می دهد شعبان بازداشت شود. فردای آنروز مفتش مشغول تحقیقات است که شعبان در حالیکه نوچه هایش او را با سلام و صلوات همراهی می کنند می آید و با نگاه کینه توزانه ای به مفتش می گوید ( با همان لحن خاص): «مادر نزائیده کسی که شعبونو تو بند بندازه، آررره...»

نمی دانم چرا وقتی خبر فوق را خواندم یاد این صحنه از سریال افتادم. حالا فهمیدید چرا این حافظه و زبان را لعنت فرستادم و چرا سینما چیز بدی است؟

در مورد هزار دستان و دیالوگهای قوی علی حاتمی بعداً هم خواهم نوشت، به شرطی که منصور کمکم کند.