مثلاْ اومدی دانشگاه که درس بخونی. خوب طبق معمول میری فقط یه سر کوچیک به اینترنت و اخبار بزنی و بعد شروع کنی به درس خوندن. چند تا سایت خبری را می بینی و طبق معمول باز هم ناراحت میشی، عصبانی میشی، تو دلت بدوبیراه میگی، از خودت میپرسی پس ما کی میخوایم ... ؟ دست آخر ساعت رو نگاه میکنی میبینی سه ساعت وقتت رو تلف کردی.
آخر سر هم بالاخره یه کار مفید میکنی، به وبلاگ چند تا از دوستان سر میزنی و بالاخره وبلاگ خودت. از همه دوستان که تبریک گفته اند ( برای هر دو مناسبت ) ممنون. از آنها که می شناسمشان هولمز و ترنج ، و البته از توئی که نمیشناسمت بارانه.
از مرتضی هم متشکرم که مطلب بنده را با ذکر ماخذ در وبلاگش گنجاند ( راستی مرتضی را هم نمیشناسم ).
باران هم میبارد چه جور. کاش می شد دلهامان را بشوییم با باران.
خوب دیگه برم سر درس و مشق که امتحان در پیش است.