قوت شعر پارسی

قطعه زیر از شهریار است، بخوانید و ببینید که شعر پارسی در بیان احساسات تا چه اندازه قوی است (فکر می کنم اصل داستان غربی است و کودکان هم سن و سال من به یاد دارند که کارتون آن را در تلویزیون خودمان هم نمایش داده اند، گرچه شهریار این شعر را سالها پیش از پخش کارتون سروده!):

مادری بود و دختر و پسری
پسرک از می محبت مست
دختر از غصه پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
یک شب آهسته با کنایه طبیب
گفت با مادر این نخواهد رست
فصل دیگر که از سموم خزان
برگها را بود به خاک نشست
صبری ای باغبان که برگ امید
خواهد از شاخه حیات گسست
پسرک چو این سخن بشنید
بنگر اینجا چه مایه رقت هست
صبح فردا دو دست کوچک طفل
برگها را به شاخه ها می بست

طنز کیهانی

«
گاو (گفت و شنود)

گفت: چه خبر؟
گفتم: دیروز یک گاو نر که طنابش را پاره کرده بود بعد از کشتن یک نفر و زخمی کردن یک نفر دیگر وارد پارلمان یمن شد.
گفت: خیلی عجیبه!
گفتم: کجاش عجیبه!... خب اگر در کشوری نظارت استصوابی نباشه، هر گاوی به خودش اجازه می ده که وارد پارلمان بشه! » کیهان ۱۱ خرداد ۱۳۸۲ - صفحه ۲

گفت: طنز مشعشع کیهان دیروز را خواندی؟
گفتم: خواندم
گفت: عجیب بود نه؟
گفتم: کجاش عجیب بود؟
گفت: اینکه هیچکس به برادران کیهانی نگفت بالای چشمتان ابروست و دادگستری تهران برای توهین به مجلس که در رأس امور است اطلاعیه صادر نکرد و دستور توقیف صادر نشد و و و ...
گفتم: کجاش عجیبه؟ وقتی برادر حسین شریعتمداری مدیر مسؤول کیهان است و حاج آقا علیزاده رئیس دادگستری و آقای مرتضوی دادستان، هر الاغی هم می تواند در کیهان طنز بنویسد و کک هیچ کس هم نگزد.

طفل یتیم

شعر زیر را در کتاب Jane Eyre خواندم به نظرم خیلی لطیف آمد و قابل مقایسه با شعرهای زیبای پروین اعتصامی. سعی کردم آن را ترجمه کنم فقط در مورد ترجمه اولاً که این اولین تلاش من در ترجمه یک شعر انگلیسی است و ثانیاً چون خودم چندان استعداد شاعری ندارم قطعاً چندان خوب از آب در نیامده ( بلکه ممکن است کمی تا قسمتی افتضاح هم باشد). لطفاً به بزرگی خودتان ببخشید و بنده را راهنمائی بفرمائید.


My feet are sore, and my limbs they are weary;
Long is the way, and the mountains are wild;
Soon will the twilight close moonless and draery
Over the path of the poor orphan child.

Why did they send me so far and so lonely,
Up where the moors spread and gray rocks are piled?
Men are hard-hearted, and kind angles only
Watch o'er the steps of a poor orphan child.

Yet, distant and soft, the night-breeze is blowing,
Clouds there are none and clear stars beam mild;
God, in His mercy, protection is showing,
Comfort and hope to the poor orphan child.

Ev'n should I fall o'er the broken bridge passing,
Or stay in the marshes, by false lights beguiled,
Still will my Father, with promise and blessing,
Take to his bosom the poor orphan child.

There is a thought that for strength should avail me;
Thought both of shelter and kindred despoiled;
Heaven is a home, and a rest will not fail me;
God is a friend to the poor orphan child.

پاهایم چه خسته اند و تاب رفتن ندارند
دیگر این راه طولانی
     و این کوههای گران را
چه زود است که شام تار و کسالت بار
بپوشاند
    راه صعب طفلک یتیم بی پناه را.

مرا چرا تنها رهسپار کردند
   به این دراز سفر؟
کجا تمام می شود این دشت
   و این صخره های پشت به پشت پر خطر؟
وه که مردمان چه سخت دلند
    و تنها فرشتگان مهربان
  قدم قدم، طفلک یتیم را مراقبند.

شبانه سر ،  شمال نرم  می وزد از دورها
  ابرها پریشانند و ستارگان نور افشان
و خدا
  با رحمتش و با لطف بی منتها
 طفلک یتیم بی پناه را
   می بخشد آرامش و امیدها

من حتی
  آنگاه که می افتم از پلی شکسته بر سر راهم
  یا گاه که در لجنزارها 
    سرگردان و سخت گمراهم
 هنوزم خدای است یار
  و با نشانه ها مرا
  طفلک یتیم بی پناه را
 می فشارد در آغوش امن گرم

مرا هماره پنداری است
   که با وجود آن آرام می گیرم
  خیال سرای امن خانواده ای
      که به تاراج رفته است
مرا بهشت سرای امن و راحت است
 و خداوند
  یار طفلک یتیم ماست.